در لندن در اوایل دهه 1980 ، هنگامی که زاها حدید ، که در 65 سالگی پس از یک حمله قلبی درگذشت ، برای اولین بار دفتر کار خود را در یک اتاق کوچک در یک مدرسه اضافی ویکتوریا در Clerkenwell افتتاح کرد ، این ایده که او ممکن است روزی یکی از مشهورترین و موفق ترین معماران جهان دور از ذهن به نظر می رسیدند. در زمانی که بیشتر معماران هنوز زیر شلاق شاهزاده ولز بودند ، کار خود را با آجر و پوست کاشی یبوست استتار می کردند ، یا نمای خود را با تکه های شیرینی سازی پست مدرن تزئین می کردند ، حدید چیزی نمی ساخت. او شب به شب کار می کرد ، اساساً در نقاشی هایی زندگی می کرد که از قلم او در سیل ظاهراً مهار نشدنی جریان داشت. آنها گوشه هایی از دنیایی را که او تصور کرده بود و هنوز وجود نداشته اند ، به ذهن متبادر می کنند. برای کسانی که این کار را نکردند ، کار او بسیار دشوار تلقی می شد. و او نمی خواست سعی کند خود را با کسانی که او را درک نمی کنند ناسپاسی کند.

مشهودترین نتایج آن دوره ، مجموعه ای از نقاشی های عظیم است که به آنچه ممکن است در صورت داشتن فرصتی بسازد اشاره دارد. آنها چیزی را که می توانست به طور متعارف به عنوان یک ساختمان شناخته شود ، به تصویر نمی کشند ، اما در عوض مناظر دندانه دار نشان می دهند که در آن دیوارها و سقف ها ، داخل و خارج ، نقشه زمین و مقطع ، به طور یکپارچه در یکدیگر ادغام می شوند. آنها بیشتر شبیه مناظر رویایی پیرانسی بودند تا پیشنهادهای منطقی برای ساختمانهای متعامد. اما اینها انتزاع یا خیال نبودند: آنها محصول کاوش حدید در روشهای جدید برای تصور نحوه کارکرد فضا بودند ، که بخشی از آن را با الهام از نقاشی های هنرمند روسی کازیمیر مالویچ ، که او هنگامی که هنوز دانشجو بود کشف کرد.

مشهورترین آنها برای مسابقه ای که او در سال 1983 برای طراحی یک مجموعه تفریحی در هنگ کنگ برنده شد ، معروف به The Peak ساخته شد. یک سری کانتیلورهایی که با هم تداخل دارند ، به فضا متصل شده و اقامتگاه ها ، بارها و رستوران ها و همچنین اتاق های هتل را فراهم می کنند. مهندس برجسته پیتر رایس ، که در مرکز پمپیدو در پاریس کار کرده بود ، آنها را کاملاً قابل ساخت تأیید کرد ، اما معلوم شد مشتری پول نقد ندارد. این عدم موفقیت در راه اندازی بود که در بیشتر مشاغل معماری معمول است ، جایی که طرح های ساخته نشده بیش از پروژه ها با اختلاف زیاد ساخته اند. اما در مورد حدید این آغاز همان موضوعی ماندگار برای منتقدان او بود. هنگ کنگ ساخته نشده است. هیچکدام ، 10 سال بعد ، خانه اپرای کاردیف خلیج نبود. اخیراً ، طرح برنده رقابت او برای استادیوم المپیک توکیو منتفی شد. او را به خاطر همه اینها سرزنش کردند ، به دلیل شخصیت و همچنین صلاحیت خود ناعادلانه مورد حمله قرار گرفتند.

ایده هایی که وی در دهه 1980 در حال کار بود ، متقاعد کننده ترین آنها در مرکز حیدر علی اف ، مجموعه فرهنگی بود که وی 30 سال بعد در باکو ، آذربایجان ساخت. این شبیه کوه یخی سفید برفی ضد جاذبه است که مانند یک غلتک پیچ خورده از زمین فوران می کند. و برخلاف برخی از پروژه های او که در آن ساختمانها با عجله گوشه و کنار را بریده اند ، باکو به زیبایی ، از داخل و خارج به پایان رسید. منتقدان او این ساختمان را ستایش یک رژیم سرکوبگر و شوم استبدادی می دانستند. از نظر حدید ، این محصول مذاکره با قدرت بود که همیشه بخشی از عمل معماری بوده است.

حدید از آخرین نسل معماران بود که با کاغذ ردیابی و مربع های T کار می کرد. او در مورد مراقبت هایی که با آنها از قلم روتینگ و خط کش برای ترسیم استفاده می کرد صحبت کرد. این ترفند ، به گفته وی ، این بود که اطمینان حاصل شود هنگامی که او دو خط را به هم متصل کرد تا یک نقطه تیز در گوشه مستطیل ایجاد کند ، هیچ تداخلی وجود ندارد. با وجود این اوایل ، او یک دفتر معماری مدرن مجهز به رایانه ها و نرم افزار پیشرفته مدل سازی پارامتری ساخت که در آن ردیف هایی از دستیاران در صفحه هایی که به هدفون متصل هستند کار می کنند.

او توانست از یک جهش بزرگ در مقیاس مطب خود استفاده کند. وقتی او کار خود را شروع کرد ، یک معماری بزرگ 25 نفر بود. او با شریک معماری خود پاتریک شوماخر ، روال 400 ساخت. او کل ساختمان مدرسه را که در آن شروع کرده بود تحویل گرفت ، به ساختمان دوم گسترش داد و قصد داشت در ایالات متحده تأسیس کند. این عملیاتی است که مطمئناً همچنان اثری برجای خواهد گذاشت: همانطور که شوماخر یک بار گفت ، تنها راهی که می تواند در پس زمینه ای که معماری توسط ساختمانهای بزرگتر تعریف می شود مرتبط باشد رشد معماری معماری است.

آسمان خراش ها و فرودگاه ها توسط نوابغ تنها ساخته نمی شوند. آنها به عمق تخصص پیچیده اداری و حرفه ای نیاز دارند. حدید توانست یکی از مهمترین شیوه های معماری جهان را ایجاد کند ، عملی که در زمان مرگ او در چین ، خاورمیانه ، آمریکا و روسیه کار می کرد. او مجموعه ای فوق العاده از ساختمانها را ساخت: مرکز آبزیان المپیک در لندن ، موزه هنر Maxxi در رم (برنده جایزه RIBA استرلینگ در سال 2010)

بازیگری برای BMW در لایپزیگ ، آلمان ، یک مجموعه آسمان خراش در پکن ، یک اپرا در گوانگژو ، یک مرکز نمایشگاهی در وسط سئول. از او خواسته شد تا در پروژه هایی از لیبی تا عربستان سعودی و حتی در بانک مرکزی عراق کار کند.

زاها حدید: خالق شگفتی های بلند پروازانه - و سهم بزرگی از اشتباهات

او توانست معماری را بسازد که اگرچه ریشه در آنچه که روزگاری آوانگارد خوانده می شد ریشه داشت ، اما واقعاً محبوب بود. هنگامی که موزه طراحی در لندن در سال 2007 اولین نگاه گذشته به انگلیس را به حدید داد ، این موفق ترین نمایش معماری بود که موزه تاکنون به صحنه برده است. او با سرعت قابل توجهی از رادیکال بودن به عنوان جریان اصلی در جریان قرار گرفت. در سال 2004 وی اولین زنی بود که جایزه معماری پریتزکر را برنده شد و در سال جاری اولین زنی بود که مدال طلای سلطنتی RIBA را دریافت کرد. او در سال 2002 به عنوان CBE منصوب شد و در سال 2012 به وی شهرت دادند.

وی دختر محمد حدید و واجیها السبونجی در بغداد به دنیا آمد. پدرش تمداری لیبرال بود که با وجود مسلمان بودن ، زاها را به مدرسه صومعه سرا فرستاد. یکی از برادرانش ، فولات ، یک دانشگاه آکسفورد شد - زاها بعدا کتابخانه ای برای کالج خود ، سنت آنتونی ساخت. وی در زمانی که لوکوربوزیه برای ساخت یک مجموعه ورزشی مأموریت یافته بود ، در بغداد سکولار و مدرنیزه بزرگ شد ، و والتر گروپیوس یک پردیس دانشگاه ساخته بود. اینها پروژه هایی بودند که او تصدیق کرد ممکن است در انتخاب شغلش الهام گرفته باشند و مطمئناً به او حس قدرت دگرگون کننده معماری را می دهند.

بعداً او به یک مدرسه شبانه روزی انگلیسی رفت ، در دانشگاه آمریکایی بیروت مدرک ریاضی گرفت و از همه مهمتر ، در مدرسه انجمن معماری در لندن تحصیل کرد. AA به یک گلخانه تبدیل شده بود ، یک مخالفت مجاز که در آن مخالفان و رersیاها معماری را عمدتا روی کاغذ ایجاد می کردند که هیچ ارتباطی با آب و هوای معمولی آن زمان نداشت.

مدرسه در آن روزها توسط آلوین بویارسکی هدایت می شد ، که حدید همیشه از او به عنوان یکی از مهمترین تأثیراتش یاد می کرد. دو معلم مهم وی ، که ظاهراً در انتهای مخالف طیف معماری بودند ، لئون کریر بودند که بعداً مشاور نزدیک به شاهزاده ولز شد و رم کولهااس ، که از جهان بی رحمانه به عنوان تعارف استفاده می کند. برای سالیان متمادی ، کریر و کولهااس ساختمان را به عنوان نوعی کامل معرفی می کردند. حدید با عدم تمایل آنها به سازش مطابقت داشت اما همیشه مصمم به ساختن بود.

حلف اولین فرصت خود را برای ساخت معماری با شرایط خود توسط رولف فهلباوم ، مالک شرکت مبلمان ویترا فراهم کرد. وی یک ساختمان کوچک در Weil am Rhein ، در مرز آلمان با سوئیس ، برای قرار دادن ماشین آتش نشانی برای نیروهای آتش نشانی داوطلب شرکت طراحی کرد. این یک ترکیب پویا بر اساس خرده های بتونی به ظاهر تیغ دار بود. وقتی نیروهای آتش نشانی متلاشی شدند ، ساختمان به عنوان بخشی از موزه شرکت برای نقشی جدید تبدیل شد. اما این تغییرات باعث به وجود آمدن داستانی کاملاً نادرست شد که شکل آن را غیر عملی ساخته بود.

هرچه زمان می گذشت ، ساختمانهای او با خطوط تیز کمتر مشخص می شدند ، و سیال تر می شدند ، و اغلب اشکال شبیه جیوه ریخته شده در می آمدند. این تغییر تا حدی بازتاب تحول صنعت ساختمان بود که با برنامه های جدید مدل سازی دیجیتال و فن آوری های جدید امکان پذیر شد. مهندسانی که وی در پروژه هایی مانند مرکز علمی Phaeno در ولفسبورگ آلمان با آنها کار می کرد ، کارهایی را با فولاد انجام می دادند که یک نسل قبل غیرممکن بود. او آماده بود تا در طراحی کوچکترین اشیا، ، از کارد و چنگال گرفته تا بطری های شراب ، تا بزرگترین شاهکارهای شهری کاوش کند.

پروژه موفقیت آمیز او در بریتانیا باید خانه اپرای کاردیف خلیج بود ، کمیسیونی که وی در سال 1994 در برابر 400 شرکت کننده در یک مسابقه بین المللی برنده شد. تزریق شهرنشینی به آنچه در آن زمان ویرانه خالی بود ارائه داد. توسط کمیسیون هزاره اژدر شد ، هنگامی که از او برای تأمین بودجه دعوت شد ، با خندوانه آن را متمایز نبود. سالها بعد ، با طراحی فراموش نشدنی جایگزین شد که توصیه چندانی برای آن نبود - با این تفاوت که توسط حدید نبود.

زاها حدید را به خاطر ساختمانهای سیال خود که اغلب اشکالی شبیه جیوه ریخته شده داشت ، جشن می گرفتند. عکس: بریژیت لاکومب / معماران زاها حدید

حدید توسط کسانی کاریکاتور شد که او را چندان دشوار و بسیار آماده برای ساختن رژیم های استبدادی نمی شناختند. عجیب ترین ادعا توسط مارتین فیلر در New York Review of Books در سال 2014 مطرح شد. وی اظهار داشت كه بسیاری از كارگران در محل یكی از پروژه های او برای یك استادیوم در قطر جان خود را از دست داده اند. این اتهامی بود که وقتی مجله و نویسنده مجبور شدند مجبور به عقب نشینی شوند

d که کار هنوز شروع نشده است. با این وجود این ادعا توسط مصاحبه کننده بی بی سی که به طور ناکافی گزارش شده است تکرار شد. در آنچه به عنوان مصاحبه برای جشن گرفتن نامزدی وی برای کسب مدال طلای سلطنتی برای معماری ارائه شد ، افتخاری که شامل تراشیدن نام او در دیوارهای RIBA بود ، از او در مورد مرگ پرسیده شد. حدید این ادعا را رد کرد و فقط وقتی از او س askedال کردند که چرا مردم فکر می کردند او سخت است ، آرامش خود را از دست داد.

حدید از نشان دادن احساسات خود نمی ترسید. وقتی او کاری را که یک کارمند یا حتی یک مشتری انجام داده دوست نداشت ، مانع گفتن عقاید خود شد. اما وقتی کسی را دوست داشت ، او یک دوست بی قید و شرط ، گرم و وفادار ، با ذکاوت تیز بود. شام با حدید مانند جلسه ای با دوروتی پارکر در میزگرد بود. او تقلیدی کامل و علاقه مند به شایعات بود. کسانی که خیلی زود میز را ترک کردند این خطر را پیدا کردند که موضوع گفتگو شوند.

او شیفته مد شده بود و حس لباس دیدنی داشت و به سرعت از Issey Miyake به Miuccia Prada فارغ التحصیل شد. او تولد خود را به سبک جشن گرفت. یک سال ، او در استخر المپیک که طراحی کرده بود ، نمایش شنای همزمان را به نمایش گذاشت - مهارتی که به گفته وی در گذشته مهارت کافی داشته است. یک سال دیگر ، او رقصنده های شکم و یک میز ناهار خوری تولید کرد که از یک سر آرکید برلینگتون به سر دیگر آن می رسید.

تولیدات معماری حدید منعکس کننده چشم انداز در حال تغییر جهانی است ، که در اواخر قرن بیستم در حال عبور از شمال غربی اروپا و آمریکا بود ، جایی که معماری مدرن آغاز شد. او یکی از اولین کسانی بود که در مقیاس وسیع در چین ساخت ، جایی که او دو مجتمع خارق العاده را در پکن تکمیل کرد ، که شامل ترکیبی از بلوک های بلند و مرتفع بود.

زاها حدید

با این حال ، او مطمئناً دوست داشت بیشتر در بریتانیا ساختمان بسازد. مرکز آبزیان المپیکی او ، که اکنون از بانکهای ناخوشایند تماشاگران نشسته برای مدت بازیها پیوند خورده است ، به یک استخر شنای محله شلوغ و موفق تبدیل شده است. مرکز مگی در حاشیه کرک کالدی ، موزه حمل و نقل Glasgow Riverside در ساحل کلاید ، یک مدرسه در جنوب لندن (آکادمی Evelyn Grace ، Brixton ، که در سال 2011 جایزه استرلینگ را از آن خود کرد) و یک رستوران و فضای نمایشگاهی برای گالری سرپانتین ، لندن.

در طول زندگی حرفه ای خود ، او یک معلم فداکار بود ، و مجذوب انرژی جوانان بود. وی علاقه ای به عنوان یک زن معمار ، یا یک معمار عرب نداشت. او به سادگی یک معمار بود.

از او یک برادر به نام هایتهام زنده مانده است.

منبع سایت اصلی


khabarkade حدید ,معماری ,ساخت ,ساختمان ,هایی ,ساخته ,زاها حدید ,پروژه هایی ,طلای سلطنتی ,مدال طلای ,برای ساخت ,خانه اپرای کاردیف منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروش وسایل نقلیه سنگین مهندسی کده آموزش تعمیرات موبایل نشر زیلان- شاهین پور (باغچقی) آشپزباشی عروسی یادبگیربرو اجناس فوق العاده